شاید وقتی دیگر

روزانه های خانواده ی ما

شاید وقتی دیگر

روزانه های خانواده ی ما

15

به یاد او..

ما بلاخرو اون خونه رو اجاره کردیم و خونه دار شدیم. هوورااا. شنبه اسباب کشی داریم. امیدوارم عید فطر باشه که زبون روزه مجبور نشیم وسایل جابه جا کنیم. خیلی ذوق دارم زودتر بریم سر خونه زندگیمون.

راستی ۲۸ آگوست تولدم بود.۲۳ سالم تموم شد.همسری برام کیک خرید و جشن گرفتیم ولی هنوز کادوی اصلیم رو نگرفتم. قرار شده رفتیم خونه جدید بریم بخریمش. البته از اون موقع هر چی میخره میگه واسه تولدته!!

از شبهای قدر بگم.

شب نوزدهم من و همسری رفتیم لب رودخونه ت ی م ز اونجا جوشن کبیر خوندیم در حالیکه سرم رو گذاشته بودم رو شونه همسری و همسری بلند میخوند و منم باهاش تکرار میکردم. خیلی بهمون مزه داد اون شب.

شب بیست و یکم هم  با همسری تو خونه دعا خوندیم و قرآن سر گرفتیم.

شب بیست و سوم هم با خانواده همسری رفتیم م ج م ع اسلامی و تو مراسم اونجا شرکت کردیم که خیلی عالی بود و کلی معنوی شدیم.

دیشب با همسری تا سحر بیدار موندیم و یه فیلم دیدیم که محشر بود اسمش این بود:

 The Shawshank Redemption

به نظر من حتما ببینینش خیلی قشنگه.

خدایا زودتر شنبه برسههههههههه